پيام دوستان
+
.
وقتي خيال ميکني براي هميشه مردهاي،
آنوقتي که تا پلهي آخر را
با اندوه رفتهاي
و سقوط برايت حکم آزادي دارد،
فرشتهاي کمي بالاتر از تو برايت آواز ميخواند.
ستارهاي به هوايت ميدرخشد
و دروازهاي گشوده ميشود
که راهش به قلب توست.
درست همان لحظهاي که تو منتظر نيستي،
نور ميرسد.
عارفانه هاي يک دوست
103/9/10
كيوان گيتي نژاد و
به انتظار تو بودم در خيالت عمري گم بودم فرشته به چه کارم که اگر تو هرکه بودي بردي از يادم کردي بر بادم شکوه گرفتي از نازم مفت فروختيم به اين بازار مکاره بهايم هرچه بود اشوه ات مال من است اميد فرياد و فردايي تمام روزهاي عمر من است خيلي تنها ام کمر شکسته از طاق تا بستان ام خيالم کن نمي کني برپايي دار تا کنم شيره جانم را فداي خال سياه پس آبروي طناز و پر اشوه و غمزه ذوليمينم بخند تا گريه هايم بارور
+
.
شب مهتاب
و فلک خواب
و طبيعت بيدار
باز آشوبگر خاطر شيدا شده اي ...
#شهريار
عارفانه هاي يک دوست
103/9/10
شيداي تو گشتم آشيخ!!از تو ناز از مهتاب فراز و از نشيب تو کنام يک دل پر از نغمه آواز تو سر دهي شادي من خرم غمزه تو شوي مهتاب دل ما و من شوم آن گداي تا صبح بيدار تا نشود غمزه ات بي بها و بي مقدار من کنم گدايي بحر تو تو بخشي سودا از سر نداري من تو شوي مستغني از دل من کنم به يک دلدار دلبري به تمامي عمر گران که بخشم به تو اين عمر را به يک حمد و قل هو الله الصلوات
+
عشق زمانيست
که کسي را ملاقات ميکني
و به تو دربارهي تو
چيز تازهاي ميگويد...
#آندره_برتون
عارفانه هاي يک دوست
103/9/10
عمر من تکرار بود و تکراري در آن نقشي نداشت هرچه بود تکرار زمان بود که عمر را در من به کفايت راضي ميداشت خرمن خرمن از تو کردم روايت اما چه سود عشق را به تنهايي خريدي و من را با دلم به بازار مکاره بردي و ارزان فروختي و باده ام دادي و بعد از باده فروش آنان جدايي از مرا سر دادي عيان گو را به متاع نماز عرضه کردي آنجا که حال زارم را از پي عشق ات به عزا روانش مفت فروختي
+
حواست
باشد دلبر جان
شهريور
همسايه ديوار به ديوار
پاييز است
اگر بيايد و تو
نباشي
اگر مهرت را دريغ کني
بهانه پيدا ميکند
براي
دلتنگي
زرد ميشود
برگ به برگ ميريزد
در هواي سرد بي تو بودنها ...
#رضا_کريمي
عارفانه هاي يک دوست
103/9/10
+
وقتي احساس کرديد کسي از شما دوري ميکند
ديگر هرگز مزاحم او نشويد .
عارفانه هاي يک دوست
103/9/10
بهتر.بزار بره.هرکي ميخواد دور بشه من جول و پلاسشو براش ميبندم لقمه نون پنير هم براش ميپيچونم ميدم دستش که اگه وسط راه بدليل نياز خواست برگرده .نونشو بخوره و ب مسير دور شدنش ادامه بده .براش آرزوي موفقيت هم ميکنم.:)
+
چشمهايش
همه آن چيزي را که صدايش نميتوانست،
به من گفت. ما هزاران کلمه
با هم حرف زديم؛ بيآنکه
واژهاي گفته باشيم...
شبگرد تنهايي
103/9/10
+
+
به نام خدا
.
ديگرنوشته هايم ازقافيه افتادگرچه قافيه نوشته هايم تو هستي
اينارمينويسم ازسکوت
مينويسم از پله هايي ک روي آن ايستاده ام
هواي پاييزي چه بيرحمانه
تيغ تيزسرمه سرمايش را ب چشمم ميکشد
اشکم را درآورده
کاش قلبم باورميکرداين سرماي پاييزاست
اما اين هوا
هواي سرد بي مهري توست
ک مثل خودت
بيرحمانه
مرا
قلبم را
و تمام احساسم را تازيانه ميزند...
.
.
.
|دختردوست داشتني|
شبگرد تنهايي
103/9/10
3 فرد دیگر
26 فرد دیگر
+
سلام :D کسي منو يادشه :'( کسي از قديميا اينجا مونده :{
شبگرد تنهايي
103/9/10
{a h=Fadayanran}||دختر دوست داشتني||{/a} الهي عزيز دلم:) خوش برگشتي هانيه خوشگلم=) منم از ديدنت خيلي خوشحال شدم:-D منم حضورم زياد نيست ولي گهگاهي سر ميزنم و وقتي حضور عزيزان رو هنوز اينجا ميبينم قلبم آروم ميشه و خوشحال ميشم@};- خوش اومدي عزيزم:) @};-
+
+
به نام خدا
.
.
*دلتنگي*
تنها واژه ايست
ک در *سطر سطر اشعارم*
دست وپا ميزند
ميخاهم همه را رها کنم
ميخاهم با همين دل تنگم قدم بگذارم در* دشت روياها*
وخود را بسپارم ب *قاصدک هاي عاشقي* ک در *دشتت* رها کردي
*ب من نظاره کن*
*تو نيستي* و *شعرهايم چ دلگير بي تو برگزيده* ميشود
بين کدام قاصدک ها ب نظاره نشسته اي
ک *هواي مهربانيت* را چنين در همه جا پر کرده اند
*اي بانوي دشت روياها*
.
.
.
|دختردوست داشتني|
شبگرد تنهايي
103/9/10
ممنون از همه کساني که بزرگند و اما مني که با ذره بين به زور ديده ميشوم هم فهميدم چقدر حرمت داره اين خواهرم هما خانم که مملو از برکات و اون شعر تو وبلاگشون تنها تسلي دهنده روياهاي خاموش و عيان من بوده و هست در زندگي خدايا نجاتم ده رهايم کن ببخشم از آين همه تلاطم که تنهايي قادر به صدا زدنش نيستم چه برسد به تغيير تقديري که گر خدا خواهد همان ميشود که يکي از آنها نور ياري به دل ياران اسن
+
+
به نام خداوند مهرباني ها
.
.
*مهربان مادرم*
ميداني
*مهربانيت عاشقانه* است
و
*شکوه نامت زيبا*
*مادر جان*
اينجاکسي هست
ک به *رج ب رجِ دلتنگي هايت*
*بوسه بزند*
*برگرد*
*قاليچه دلتنگي *هايمان
*رج هاي آخرش* را هم
دارد *تمام* ميکند...
.
.
.
|دختر دوست داشتني|
شبگرد تنهايي
103/9/10
+
*سلاملکم عايا منو يادتون هس يا ک چ :-/ *
شبگرد تنهايي
103/9/10
+
[پيامک]
+
به نام خدا
.
امشب چشم ستاره ها *هواي دلتنگي* دارد
چک چک ميبارد
*ترانه* هاي دلتنگيشان روي *ايوان دلم*
*گلدان نرگسي* روي طاقچه قلبم
چشم ب *روزنه* اي ميان ابر ها دوخته
تا شايد ميان اين *هبوتِ سکوت*
*غزلي* بسرايد براي *دلتنگي ستاره ها*...
.
.
.
|دختر دوست داشتني|
شبگرد تنهايي
103/9/10
3 فرد دیگر
22 فرد دیگر
+
+
به نام خداي پاييز
.
*برگ زرد پاييزي* هستم
ک در آخرين روزها
ب دست *تــو* افتاده ام
*مبادا رهايم کني زير پاي بادها*
*من* با دستان *تــو*
ب *بهار* ميرسم...
.
.
.
|دختردوست داشتني|
شبگرد تنهايي
103/9/10
+
+
به نام خدا
.
پيماني ک عاشقانه بستي يادت هست
آن روز
پرتوهاي گرم خورشيد شاهدت بود
و دست پر مهر آب کشيده شد روي عهدت
يادت هست گفتي آرزو دارم ب *قافله ي عشق* برسم
يادت هست گفتي ميخاهم *پاسدار حرم عشق* باشم
حالا ا*رباب* صدايت کرده
خودش *دستت* را گرفته
اين هواي سرد *بهمن*
چيزي شبيه *تــو* را کم دارد
تـو با بال هاي *سرخي* ک از خورشيد هديه گرفتي
رو ب *جاودانگي* پر کشيدي...
.
.
.
|دختر دوست داشتني|
شبگرد تنهايي
103/9/10
3 فرد دیگر
39 فرد دیگر
+
[تلگرام]
+
به نام خدا
.
نوشته ام از مهربانيت
نوشته ام از دشت قاصدک هايت
نوشته ام از قالي رج شده اي ک درنبودنت با شعرهايم بافتم
حال چگونه در اشعارم فرياد بزنم مهربانيت را
اينار ميخواهم عشقم ب تو را ب شکوفه ها بسپارم
تا بوسه اي شود روي دست مهربانت
اي بانوي رويايي دشت قاصدک ها
خورشيد هرروز از ميان قلب تو طلوع خواهد کرد...
.
.
|دختر دوست داشتني|
شبگرد تنهايي
103/9/10
9 فرد دیگر
35 فرد دیگر